نقش فلسفه و عرفان در فهم روایات
شما در طول تاریخ تشیع اگر بروید و کتب تراجم را بهطور مفصل بگردید، هیچکس را پیدا نمیکنید که فلسفه و عرفان نخوانده باشد و بر روایات معارفی اهلبیت علیهمالسّلام شرحی نوشته و گرهی گشوده باشد؛ مطلقاً چنین کسی پیدا نمیشود، یا لااقل بنده تا بهحال علیرغم این که بسیار هم جستوجو کردهام، نیافتهام.
اولین افرادی که وارد حوزۀ مباحث معرفتی شدند، مثلاً کمالالدّین میثم بحرانی است که به خود جرأت داده، نهجالبلاغه را شرح کند. کمالالدّین میثم در عصر خودش معروف است به «الفیلسوف الربانی» اصلاً لقبش در آن دوره این است. پیشتر میآییم؛ دومین نفری که جرأت کرده وارد مسایل معرفتی شود، مرحوم صدرالمتألّهین است که شرح اصول کافی را نوشته است. قبل از صدرا کسی نزدیک روایات کافی نشده است. البته برخی حاشیه نوشتهاند، اما حاشیههایی که شرح الفاظ است؛ اینکه مفاهیم را تحلّیل کنند و گرهی بگشایند، کسی قبل از صدرالمتألّهین این کار را نکرده است.
حجة الاسلام و المسلمین استاد شیخ محمد حسن وکیلی