وحدت وجود

«وَ لَمْ یَکُن لَّهُ  شَرِیکٌ فِى الْمُلْکِ» با بلیغ‏ترین وجه دلالت بر وحدت وجود دارد

و امّا درباره تفسیر و مفاد وَ لَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِى الْمُلْک. (در سلطنت و دائره فرمانروائى خویشتن شریکى ندارد.) باید گفت: چون وجود او اصیل و داراى وحدت بالصَّرافه مى‏باشد، بنابراین فرض شریک براى وى محال است. و اینست ما حصل برهان صِدّیقین که بر وحدت وجود قائم، و بدان است که شبهه ابن کمونه مندفع میگردد.

وجود او لم یزلى و لا یزالى است، و لا یتناهى است بما لا یتناهى. بنابراین‏ فرض وجود دیگرى در برابر او به هر عنوان و رسمى محال است. خواه شریک و معین او در ملکوت بوده باشد و یا در عالم ملک. هر وجود مستقلّى در مقابل او معدوم و ما لا یمکن است، و وجودهاى غیر مستقلّه که آیات و اسامى و عناوین او هستند به وى بازگشت مى‏کنند و چیزى غیر او نمى‏توانند بوده باشند.[۱]

عنوان شَرِیکٌ فِى الْمُلْکِ اطلاق دارد؛ هر گونه صاحب اراده و اختیارى اگر در برابر وى فرض گردد، بر آن شریک در مُلک صدق نموده و آیه آنرا ابطال میکند.

از جبرائیل و مقام روح که اعظم از جبرائیل است گرفته تا کوچکترین موجود ذى شعور همچون مور و ملخ، اگر در آنها چه در اصل وجودشان و چه در افعال و آثارشان بقدر یک سر سوزن استقلال و خودیّتى در اراده و کار کرد و اختیار و مشیّتشان فرض نمائیم، منافات با اطلاق و عموم و عدم تناهى وجود حقّ تبارک اسمُه در مُلک و فرمانروائى دارد و آیه آنرا ردّ مى‏نماید. پس تمام اختیارها و اراده‏ها مندکّ در اختیار و اراده اوست، و ظِلّى از آن نور و سایه‏اى از آن خورشید وجود عالمتاب مى‏باشد.

چرا که اراده و اختیار استقلالىِ یک دانه مورچه، به اختیار و اراده حقّ‏ متعال حدّ میزند، یعنى آنرا محدود میکند. فرض کنید اراده و اختیار حقّ را چنان گسترده و وسیع بدانیم که بر اراده و اختیار جمیع عوالم از مجرّدات و مادّیّات غلبه و سیطره پیدا نموده، بر اراده حضرت روح و فرشتگان مقرَّب غالب آمده و در تمام عوالم نزولى تا اینجا همه جا و همه جا را فرا گرفته است، ولى فقط به این یک عدد مورچه ضعیف غیر قابل رؤیت که رسیده است متوقّف گشته، و بدو اراده و اختیارى مستقلّا یعنى مُنحاز و جداى از مشیّت و اراده خویش عطا فرموده است؛ در اینجا مطلب ما باطل و کُمیت ما لنگ مى‏شود.

چرا؟! بجهت آنکه وجود یک ذرّه نامرئى و غیر قابل حساب هم موجب تحدید و تقیید آن سعه اراده و آن اطلاق مشیّت و اختیار وى میگردد. زیرا بالفرض شما به این یک دانه مور اراده مستقلّه‏اى داده‏اید و آنرا مندکّ در اراده خدا ندانستید، بنابراین آن اراده و اختیار مفروض لا یتناهى به اینجا که مى‏رسد خود بخود حدّ مى‏خورد و تقیّد پیدا مى‏نماید، یعنى متناهى سر از آب در مى‏آورد؛ و این خُلف است که شما در گفتار وى را لا یتناهى اتّخاذ کردید، امّا در عمل صبغه تناهى به وى زدید!

وَ مَا تَشَآءُونَ إِلّآ أَن یَشَآءَ اللَهُ إِنَّ اللَهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا .(آیه ۳۰ سوره انسان)

 «و نمى‏خواهید شما مگر آنکه خدا بخواهد. تحقیقاً خداوند علیم و حکیم است.»

وَ مَا تَشَآءُونَ إِلّآ أَن یَشَآءَ اللَهُ رَبُّ الْعلَمِینَ. (آیه ۲۹ سوره تکویر)

 «و نمى‏خواهید شما مگر آنکه خدا بخواهد، که او پروردگار عالمیان است‏

الله شناسی، ج۳، ص۳۱۵-۳۱۸

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۲
گروه نویسندگان ؛

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی